میلا (مله): نقد و بررسی فیلم توسط کریستوس نیکو
Mele توسط کریستوس نیکو در هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز معرفی شد.


حافظه ، خاطرات ، توانایی آزاد بودن ، ظاهراً شخصیت های اصلی Mele ، فیلمی از کریستوس نیکو هستند که فیلمی را ارائه می دهد که از لحاظ فرم به لحاظ محتوایی بسیار ظریف است و از نظر روایی ، ابعادی کاملاً جدید را در بر می گیرد. و نشانه شناختی
کمدی؟ یک درام؟ فیلمی استعاری متصل به فلسفه ، به امر اجتماعی؟ یا شاید کسی که نکوهشی ذاتی در زندگی مدرن را پذیرفته است ، جامعه ای که توسط روبناهای ظالمانه و سبک زندگی مصرف گرایانه حاصل شده است؟
مضامین بسیاری از احساسات در Mele است ، که در Aris Servetalis یک قهرمان بسیار تأثیرگذار است ، در ساختن شخصیت خود ، به طرز باورنکردنی انسانی ، لمس کننده ، با سبکی در زیر خطوط که هر دو م comلفه کمیک فیلم را افزایش می دهد ، عالی است. یکی غم انگیز
مبتلا به نوعی فراموشی متصل به یک همه گیر جهانی ، گمشده در یونان که عکس زیبای بارتوز سوینیارسکی پادشاهی از بتن و سایه ها را ایجاد می کند ، یک آگورای کلاستروفوبیک ساخته شده از سکوت و رنگ های سربی ، تیره ، او گمشده و کنجکاو به نظر می رسد.

مله بین فلسفه و اگزیستانسیالیسم حرکت می کند
مل با داشتن یک بازیگر از سطح مطلق ، و دارای دو چهره متضاد از یک زنانه است که هم نجات و هم مسئله ساز است ، هم قدرت و هم آسیب پذیری ، صوفیه جورگوواسیلی و آنا کالائیتزیدو ، مله باعث می شود که او یک کار نامحدود باشد ، هم شایستگی و هم نقص بیشتر. مهم.
در حقیقت ، درک پیام نیکو ، یا بهتر بگوییم درک اینکه کدام یک از مضامین برای وی درست ترین و معتبرترین است ، کدام پیوندها و منابع درست و مناسب ترند و کدام یک دشوار به نظر می رسد.
مطمئناً موضوع حافظه مهمترین و اصلی ترین موضوعی است که به عنوان یک تجربه انسانی و بسیار شخصی درک شده ، اما در عین حال جهانی است.
آیا ما انتخاب می کنیم که چه چیزی را به خاطر بسپاریم یا نه؟ و اگر چنین است ، چه؟ آیا فراموشی نعمت است یا نفرین؟ دردناک ترین و منفی ترین خاطرات چطور؟ آیا آنها واقعاً بی فایده هستند؟
ارتباط با افسانه غار و سیب افلاطون ، با اسطوره های یونانی پر از انسان های فراموشکار و کشتی شکسته و همچنین برخی از افراد برجسته روانکاوی در زمان های مختلف مشهود است ، اما این واقعیت که در چندین مورد قهرمان داستان مجبور به اجرای دستورات و اقدامات از صدای ضبط شده ، ظاهراً خارج از برخی از جهان های dystopian و post-apocalyptic ، به همان اندازه مرکزی است.

Mele یک فیلم بسیار پیچیده است ، گاهی اوقات ممکن است گیج شود
"یادگیری مجدد برای زندگی" در اینجا بیش از هر چیز معنای زندگی با توجه به قوانین و دگم های خاص ، قوانین خاص تحمیل شده از بالا را می یابد. رابطه جنسی ، اجتماعی ، ترس فرد ، تجربیات جدید ، لباس ، حتی چگونگی و چرایی یادآوری اعمال خود ، به یک مسیر اجباری بستگی دارد ، که آریس نمی تواند یا نمی خواهد در برابر آن قیام کند.
او خاطره ای ندارد و بدون داشتن گذشته ، تنها می تواند با اطاعت از این برادر بزرگ امروز ، آینده ای را برای خود تضمین کند. جالبتر اینکه ، این دارو به عنوان درمانی برای همه گیری ارائه شده است.
در Mele همچنین می توانید ببینید که آیا می خواهید با وضعیت هنوز چشمگیر یک کشور ارتباط برقرار کنید ، یونان ، که دیگر نمی داند چه کسی است و چیست ، گذشته خود را از دست داده است ، کشمکش بین میل به اقتدارگرایی و روح آنارشیک کسانی که خواستار آزادی خود
به این تفسیر ، می توان به راحتی زندگی مدرن انسان 2.0 را که برده دگم ها و ریتم ها ، ارزش ها ، آیین های اجتماعی تحمیل شده است ، اضافه کرد: بیرون بروید ، سرگرم شوید ، معاشقه کنید ، با کسی که فراموش می کنید رابطه برقرار کنید ، از چتر نجات بپرید ، عکسهایی بگیرید که با آنها لحظاتی را که کاملاً تجربه نکرده اید به خاطر بسپارید.

فیلمی که مضامین بسیاری را در بر می گیرد یا شاید هیچ کدام
مرگ در اینجا به عنوان بازگشت به واقعیت زندگی ، بلکه همچنین به عنوان یک خاطره ظاهر می شود.
مردگان ما را به اصل چرخه زندگی باز می گردانند ، آنها لنگر غیر قابل پیش بینی دردی هستند که به وجود ما معنا می بخشند. در حقیقت ، درد نیز حافظه است ، ارتباط با عزیزان ، با آنچه در زندگی ما بوده اند ، و این غلبه ، این عملکرد ، به ما امکان می دهد همه چیز را بار دیگر به حافظه تاریخی هلنی متصل کنیم ، و نادیده انگاشتن اصیل پیر بودن را انکار کنیم. و مرگ در جامعه مدرن ، و همراه با همبستگی جلوه گرانه به عنوان شکلی از بقا.
اما کدام یک از این تفاسیر بیشتر وجود دارد یا از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ همه و هیچ. این مطمئناً به بیننده کمک نمی کند ، فیلمی که در آن دیالوگ ها نازک است ، و همه چیز به بیان قابل توجه ، به گفته های ناخوشایند چهره و چهره ها رسیده است.
مل هنوز هم از نظر احساسی بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد ، او اغلب به خودش لبخند می زند حتی اگر با مالیخولیا باشد ، اثری از خود بر جای می گذارد ، اما شاید او این کار را به روشی نامشخص و ناامن انجام می دهد ، تقریباً به نظر می رسد که می خواهد درباره همه چیز صحبت کند و اغلب خطر این را دارد که در مورد هر چیزی صحبت نکند. اما این خطری است که وی با پایان غافلگیرانه خود را بازخرید می کند.